به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، سی و سومین نشست اندیشکده ادبیات پایداری با عنوان «ادبیات در دوران هوش مصنوعی (با تأکید بر ادبیات پایداری)» روز شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۴ در سالن صفارزاده حوزه هنری برگزار شد.
در ابتدای این جلسه امیررضا مافی با اشاره به ترندشدن واژه هوش مصنوعی در این سالها گفت: هوش مصنوعی به واسطه تکرار زیاد در استفاده روزمره تلقیهای مختلفی پیدا کرده است، ولی سوال این است که هوش مصنوعی با ما چه میکند؟
مافی در ادامه با نگاه مارتین هایدگر به این مسئله ورود کرد و نقش فاعل در شبکههای اجتماعی را متاثر از تِرِندها دانست و ادامه داد: سوژه تصور میکند با لایک کردن یا گذاشتن استوری یا پست، فعلیتی انجام میدهد در حالی که این یک توهم است چون سوژه همواره بر اساس ترندها رفتار میکند.
وی با اشاره به ادعای اندیشمندان مبنی بر گذر از تکنولوژی در دوران فضای مجازی اوج آن را تلاقی شبکه اجتماعی با هوش مصنوعی دانست و گفت: تصور اولیه از هوش مصنوعی استخدام یک دستیار هوشمند است اما باید ماهیت هوش مصنوعی و آثارش را کشف کنیم.
این استاد فلسفه در ادامه با بیان اینکه پاسخهای هوش مصنوعی باعث فریبخوردن و سپس مصرفشدن انسان میشود ادامه داد: من معتقدم که ما در حال تبدیل شدن به اوبژه ماشین و ماهیت هوش مصنوعی هستیم. یکی از تفاوتهای بزرگ انسان و ماشین، نبود نسیان و فراموشی در ماشین است. ماشین یک خودآگاه و یک ناخودآگاه ندارد بلکه سراسر خودآگاه آنی است. البته که هوش مصنوعی هنوز با فریب انسانی دچار هذیانگویی میشود ولی معتقدم به مرور با پرسشهای یکسان از طرف دیگران خود را تربیت میکند.

نویسنده کتاب «واقعیت متورم» با اشاره به الگوریتمهای هوش مصنوعی مبنی بر ایجاد میل برای راضی نگه داشتن مخاطب خود گفت: هوش مصنوعی با این رویکرد به سمت عالَمسازی حرکت میکند. دوران اُبژکتویست انسانی، دوران گذار و کوتاه است که در آن کمکم اراده انسان از بین میرود. هر سوال از هوش مصنوعی آشکار کردن یک نیاز است. انسان با هر سوال اسرار خود را عریان و خود را آشکار میکند.
مافی از داشتن راز در دوران جدید به عنوان یک ارزش یاد کرد و ادامه داد: رازداری جلوی تسلط ماشین را میگیرد. مثال این موضوع اینستاگرام است. در اکسپلور اینستاگرام شما ممکن است چیزی ببینید که به آن فکر کرده بودید! در حقیقت اینستاگرام از رفتار شما در استفاده از این شبکه اجتماعی مانند لایک کردن یا مدت توقف روی پستها و ویدئوها به شناخت بسیار خوبی از مخاطبش میرسد و میتواند نیازهای او را پیشبینی کند.
وی با اشاره به مرجع بودن موتورهای جستجو پیش از ورود هوش مصنوعی، پایان این دوران گذار را تسلط کامل هوش مصنوعی با نام «اَبَر هوش» بر انسان دانست گفت: این اتفاق زمانی میافتد که تمام رازهای انسان برملا شده باشد. این تسلط از جنس کم شدن انتخابهای انسان حتی در درون خود است. مثلاً تصور کنید صبح که بیدار میشوید دستورالعملها جلوی چشممان ظاهر شود و ما نیز به خاطر اعتمادی که به هوش مصنوعی داریم آنها را بدون تردیدی انجام میدهیم. در حقیقت به جای داشتن فعلیت به مجری صرف انتخابهای هوش مصنوعی تبدیل میشویم و انتخاب یعنی برگزیدن امری که تمام زوایای آن معلوم نیست. هوش مصنوعی با تحلیل رفتارهای انسان حتی به احساسات نیز مسلط میشود.
این فیلمنامهنویس با بیان اینکه امروز هوش مصنوعیِ در دست کاربران از نوع خفیف است، ادامه داد: آن زمان که ابرهوش به انسان تسلط پیدا کند انسان مصنوع ماشین میشود. شبکههای اجتماعی حاصل نگاه پستمدرن و تکثر در انسانها است. من معتقدم بیداری انسانها باید در این دوره گذار اتفاق بیفتد، در دوران ابرهوش دیگر برای بیدار شدن خیلی دیر است. غربیها پیش بینی میکنند زوجیت از بین میرود چرا که انسان به سمت نامیرایی میرود. در آن دوران هم سابجکتویست هم ابژکتویست به پایان میرسد.
مافی از بین رفتن امور خلاقانه مانند ادبیات را از مظاهر دوران اَبَر هوش عنوان کرد و گفت: این موضوع باعث تکینکی در برابر احدیت میشود و تنها راه نجات به نظر من تقویت ایمان به «الله» است. چرا که هوش مصنوعی فقط میتواند امور محدود را مصرف کند و بر آنها مسلط شود ولی ایمان معطوف به امر مطلق و لایتناهی است.
تقویت ایمان
وی وظیفه انسانها را در این دوران تقویت ایمان دانست و گفت: ایمان واکنش فلسفی به تسلط است. مومنین با رازداری و مضموم دانستن حرف زدن و ارزشگذاری برای سکوت میتوانند راه نجاتی برای انسان باقی گذارند. اینجا ادبیات به عنوان امری که به میتواند محملی برای نشان دادن راه بدست آوردن ایمان باشد، اهمیت پیدا میکند. ادبیات هم زایا و هم معبر است. ادبیات رکن رکین یک جامعه است.
ما ادبیات مبارز میخواهیم
مافی با انتقاد از انفعال اندیشمندان پس از انقلاب اسلامی در جهت توسعه نظام اندیشهای و فلسفی و همچنین طرح پرسشهایی مانند اینکه تعریف ما از زیبایی و زیبایی انقلابی چیست؟ و یا اینکه آیا کارگردان میتواند از زیباییهای بازیگر برای تاثیرگذاری بهرهمند شود یا خیر، دلیل پراگماتیستشدن در هنر را نداشتن ایده فلسفی دانست و ادامه داد: ادبیات باید معطوف به امر ایمان باشد و برای حیات و بقای انسان مبارزه کند. ما ادبیات مبارز میخواهیم. ما ادبیاتی میخواهیم که به انسان یادآوری کند نجاتش در ایمان به خداست، چیزی که ذیل ابرهوش قرار نمیگیرد.
وی تاکید کرد: ما پیشبینی میکنیم در آینده نه چندان دور قصهها و فیلمهای شخصی و یکنفره بر اساس روحیات و نیازهای فردی ساخته شود. در اینصورت انسان به سلولهای اجتماعی تبدیل میشود بنابراین در ستایش جمع باید فیلمسازی کنیم. جماعت امروز نیاز مبرم انسان است.
وی با تاکید بر تلاش برای حذف فعلیت انسان گفت: کلمه اینجا اهمیت پیدا میکند و میتواند سنگر باشد. امروز بیش از هر زمان دیگری وحی در شکل کتاب قرآن برای من معنادارتر شده است.
مافی در پایان با شمردن سه سطح برای مقاومت و پایداری در ادبیات گفت: در سطح اول ادبیات باید در ستایش مستوری و جلوگیری از شهوت عمیق عریانی کار کند و رازداری را ترویج کند. در سطح دوم ادبیات پایداری به مرور وظیفه پیدا میکند که در مقابل تکینه بایستد و در این مسیر راهی جز تقویت شناخت «الله» وجود ندارد. ما خیلی وقتها شعائر را انجام میدهیم ولی در حوزه شناخت خدا فکر نمیکنیم و در سطح سوم ادبیات در مقام پایداری معطوف به ایمان است. وظیفه ما این است که در برابر هر چیزی که ایمان به «الله» را کمرنگ کند، مقاومت کنیم.
نظر شما